آرش مجیدی از پسِ نقش «هاشم دست طلا» بر آمد
تهیهکننده «تانکخورها» گفت: آقای آرش مجیدی را انتخاب کردیم؛ چون ایشان هیبت قهرمانی را داشت. ایشان با مکانیکها زیست کرد و ادبیات دهه شصتی را از آنِ خود کرد.
به گزارش اولین خبر، سریال « تانکخورها » داستانِ مکانیکها و لوتیهای پنجه طلایی است، که وقتی میبینند حضورشان در جنگ برای تعمیر تانکها و ماشینهای سنگین و زرهی لازم است، آستین همت بالا میزنند، تا بتوانند گرهای از مشکلات جنگ باز کنند.
«تانکخورها» که به مناسبت هفته دفاع مقدس روانه آنتن شبکه سه سیما شد، روایت کسانی بود که چه در پشت جنگ وقتی بازار احتکار داغ و قحطی وسیله بود، مردانگی به خرج دادند و قطعه تولید میکردند و چه در خط مقدم وقتی کسی گمان میکرد هیچکس حریف تانکها و نفربرها نمیشود، جلو آمدند و تانکهایی را که ایرانیها از عراقیها به غنیمت برده بودند، تعمیر کردند.
این سریال که برداشتی آزاد از خاطرات شفاهی رزمندگان زرهی دوران دفاع مقدس است، جنگ ایران و عراق و افراد گمنام را روایت کرد. در «تانکخورها» چند داستان در کنار هم روایت میشود و مضمون اصلی آن را خط پیشرفت و تولید در برههای از جنگ در سال ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ است. به گفته ایرج محمدی تهیهکننده سریال «تانکخورها»، ما نمیتوانیم با قاطعیت بگوییم این سریال برگرفته از فلان گردان است. ما اصلاً گردان ۷۷ خراسان نداشتیم! ما در سریال اسم گردان را گردان غریب خراسان گذاشتیم. چون خیزش قهرمانان ما از مشهد شروع شد. ولی تمام اقوام اعم از شمالی، اصفهانی، ترک و ... با زبان و لهجههای مختلف در «تانکخورها» حضور داشتند.
آرش مجیدی مثل سریال «دلدادگان» نقش یک گاراژدار مشتی را بازی میکند با این تفاوت که وقتی میبیند آشناهایش جیب خود را سفت گرفتهاند و نمیخواهند از قافله گرانیهای بازار عقب بمانند، پشت مردمش میماند و بخاطر طمع نان حرام به سفره نمیبرد.
تهیهکننده سریال «تانکخورها» در پاسخ به این سوال که پیشنهاداتی از سوی سیمافیلم برای تولید فصل دوم سریال به شما شده؟ گفت: چون من تابهحال فصل دوم هیچ سریالی را کار نکردم، طبیعتاً تا وقتی که به قصه جذابی نرسیم، قصد تولید ندارم. ولی قصه را به گونهای تمام کردیم، که خود سریال میگوید من فصل دوم دارم. در صدد این هستیم که به قصه جذاب برسیم و آن را به سازمان صداوسیما ارائه کنیم، تا در صورت موافقت فصل دوم «تانکخورها» را بسازیم. البته در صورتی که به قصه جذاب و مخاطب پسند برسیم.
محمدی در پاسخ به این سوال که آقای آرش مجیدی، بازیگر نقش هاشم همانند سریال «دلدادگان» نقش یک گاراژدار را بازی میکرد. او بهگونهای با ظرافت به تعمیر ماشینها و خودروهای زرهی میپرداخت، که اگر مخاطب او را نمیشناخت تصویر میکرد ایشان سررشتهای از این شغل دارند، تصریح کرد: انتخاب بازیگر همیشه جزو سختترین مراحل هر پروژهای است. سه چهار نفر نامزد این نقش بودند. ما آقای آرش مجیدی را پذیرفتیم؛ چون ایشان هیبت قهرمانی و از نظر تجربه بازیگری این قابلیت را داشت. ایشان در سریالهای موفقی بازی کرده بود. طبیعتاً اگر دست به گریم ایشان میبردیم و ایشان را گریم عجیب و غریب میکردیم، از حالت رئال بودن خارج میشد.
وی ادامه داد: آقای مجیدی در سریال «دلدادگان» هم نقش مکانیک را داشت، ولی در آن سریال به مکانیک بودن ایشان زیاد نپرداخته بودیم. گاهی باید دل را به دریا زد. اتفاقاً نقش مکانیکی به ایشان میآمد و آموزشهای خوبی در این زمینه دیده بود. آقای مجیدی جزو بازیگران باهوش است. وقتی ایشان را در سریال میدیدید فکر میکردید مکانیک است. در حالی که بنده خدا زیاد سر از ماشین هم در نمیآورد. او رفت با مکانیکها زیست کرد، ادبیات دهه شصتی را از آنِ خود کرد. آقای شیخ طادی کارگردان هم به خوبی ایشان را هدایت کرد، تا توانستیم یک فضای گاراژداری را به تصویر بکشیم.
تهیهکننده سریال «دلدادگان» با بیان اینکه ما در «تانکخورها» به سه بخش توجه کردیم، افزود: اول خانوادههای رزمندگان که در پشت جبهه بودند و با مسائل مختلفی روبهرو بودند. دوم ارتباط دفاع از سرزمین در جهت آرمان رزمندگان و سوم رزمندگانی را به تصویر کشیدیم که توانستند با نداشتن ابزار جنگی تانکها و نفربرها را راهاندازی کنند. کسانی که مکانیک ساده شهری بودند، اما با قدرت و ابتکار خودروهای زرهی را تعمیر میکردند. در پایان سریال هم شاهد به راه افتادن جنگ زرهی بودیم.
محمدی با اعلام این خبر که اگرچه هنوز درصدی از میزان بیننده به طور رسمی به ما ابلاغ نشده، ولی به طور میدانی مخاطبان از تماشای سریال رضایت داشتند، بیان کرد: میتوان نتیجه گرفت که دفاع مقدس هنوز قصههای زیادی برای گفتن دارد. هنوز دهه ۶۰ برای مردم نوستالژی است. این دهه برای مردم پر التهاب و پر ماجرا بود. بنابراین، تولید چنین سریالهایی کار سادهای نیست؛ اینکه هم بتوانی قصه را جذاب کنی و هم بتوانی مضمون و محتوای خود را به بیننده منتقل کنی.
وی افزود: شما به جنگ جهانی دوم نگاه کنید، تقریباً هنوز که هنوزِ امریکاییها درباره جنگ جهانی دوم و متفقین فیلم میسازند. در صورتی که بیش از ۷۰ سال از آن جنگ گذشته است. در حالی که کشور ما در موقعیتی قرار داشت که تازه انقلاب کرده بود، ولی درگیر جنگ شد. در آن زمان، مردم و فرماندهان چه فداکاریهایی کردند. ما خیلی قصه داریم، که بخواهیم روایت کنیم و خیلی از این قصهها برگرفته از مکتوبات و تاریخ شفاهی است که وجود دارد. در نتیجه مثل کشورهای غربی که قهرمانسازی میکنند، نیاز به خیالپردازی نداریم. ما به قدری قهرمان در بستر دفاع مقدس داریم، که میتوان درباره آنها قصه گفت.
تهیهکننده سریال «تانکخورها» در پاسخ به این سوال که آیا بار اصلی روایت جنگ در آثار تلویزیونی و سینمایی به دوش فرماندهان جنگ نبوده؟ برعکس نیروهای مردمی که کمتر دوربین به سراغ آنها رفته؟ توضیح داد: اگر ما صدها سریال و فیلم سینمایی بسازیم، باز قصههای زیادی جا میماند، که ما نساختیم. بخشی از دفاع مقدس مربوط به سردارانی میشود که جان بر کف عین رزمندگان و بسیجیان در میدان بودند، که یا جانباز و یا شهید شدند یا الان هستند و مشغول کارند. هنوز در آنها روحیه رزمندگی وجود دارد.
وی ادامه داد: بخشی از جنگ شامل خانوادههایی است، که فرزندان خود را به جبهه و جنگ فرستادند. ماجراهای بسیاری در آن زمان اتفاق افتاده است. در آن سالها در چند جبهه بسیجیان، کمیتهها، شهربانی و ارتش در حال جنگ بودند. بخش دیگر منافقین و گروههای معاند بود، که در کشور فعالیت داشتند. ما در هشت سال دفاع مقدس قصه آدمهایی را میبینیم که بدون هیچ چشمداشتی و با یک ذهن باانگیزه و آرمانگرایانه برای دفاع از کشورشان اقدام میکردند.
به گفته این تهیهکننده، بخش دیگر جنگ که کمتر به آن پرداخته شده، پیشرفت تکنولوژی از سوی رزمندگان آن هم در ایام تحریم بود. رزمندگان علاوهبر فدا کردن جانشان برای آرمانهای ارزشی خود، در زمینه تکنولوژی از قبیل پلسازی، اسلحهسازی، ابزار جنگی و ... به پیشرفتهایی دست یافتند. ما در زمینه قایقهای تندرو، قایقهای نیروی دریایی و ... قصههای عجیب و غریب داریم.