اثرات گفتمانی عملیات طوفان‌الاقصی بر افکار عمومی دنیا

اثرات گفتمانی عملیات طوفان‌الاقصی بر افکار عمومی دنیا

مهم‌ترین اثر گفتمانی عملیات طوفان‌الاقصی و حوادث یک سال اخیر، تقریب و وحدت کشورهای اسلامی حول محور قدس شریف بود.

به گزارش اولین خبر ، فرارسیدن یک‌سالگی عملیات طوفان‌الاقصی ، تحلیلگران حوزه روابط بین‌الملل را بر آن داشته تا این پدیده بی‌سابقه را از منظر راهبردی مورد بازخوانی و تفسیر قرار داده و چیستی، چگونگی و چرایی آن را بر اساس زاویه دید خود نسبت به تحولات منطقه و نظام بین‌الملل بررسی کنند.

آنچه در این میان نباید مغفول باقی بماند، ابعاد گفتمانی و فرهنگی حماسه طوفان‌الاقصی و تبعات استمرار نبرد یک سال اخیر بر نضج و تثبیت الگوواره‌های جدید فکری در مناطق گوناگون دنیاست. در اینجا، به‌اختصار، به ۱۰اثر گفتمانی عملیات طوفان‌الاقصی بر افکار عمومی دنیا اشاره می‌کنیم:   

۱- برجسته‌شدن گفتمان تقریب و امت‌سازی

مهم‌ترین اثر گفتمانی عملیات طوفان‌الاقصی و حوادث یک سال اخیر، تقریب و وحدت کشورهای اسلامی حول محور قدس شریف بود. فارغ از این‌که میان قول و فعل برخی کشورهای اسلامی تا چه میزان یگانگی وجود داشت، کمتر کسی از اختلاف شیعه و سنی می‌گفت، بلکه برعکس، بسیاری از مسلمانان آزاداندیش ازصداقت شیعیان دردفاع از آرمان فلسطین سخن می‌گفتند و به پوشالی‌بودن تبلیغات ضدشیعی می‌پرداختند. درواقع یک بار دیگر موضوع شکل‌گیری«امت واحده»وضرورت«امت‌سازی»بر سر زبان‌ها افتاد.  

۲- گسترش گفتمان مقاومت به خارج از منطقه 

گسترش گفتمان مقاومت به خارج از مرزهای غرب آسیا، یکی از آثار مهم تحولات یک‌ساله اخیر در منطقه است. اکنون گفتمان مقاومت، مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و مصادیق آن نیز محدود به مسلمانان نمی‌شود. چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی تاکید فرموده‌اند حتی دانشجویانی که در آمریکا و اروپا در میدان حمایت از فلسطین سینه خود را سپر کرده‌اند، از اعضا و مصادیق این گفتمان پویا و جهانی محسوب می‌شوند.     

۳- آشکار شدن ماهیت گفتمانی صهیونیست‌ها

تا قبل از عملیات طوفان‌الاقصی از سوی صهیونیست‌ها ادبیاتی مبنی بر برتری ذاتی آنها بر ابنای بشر مطرح می‌شد، اما طی یک سال اخیر ابعاد این گفتمان آشکارتر شد. تغییر عنوان عملیات توحش‌آمیز صهیونیست‌ها در غزه و لبنان از «شمشیرهای آهنین» به «جنگ رستاخیز»، معلول باور عمیق افرادی مانند نتانیاهو، بن‌گویر و اسموتریچ در قبال برتری ذاتی آنان به آحاد بشر! و نبرد آخرآلزمانی است.   

۴- شکست پروژه مظلوم‌نمایی از اشغالگر

چهارچوب تحلیلی شکل‌گرفته در اذهان و افکار عمومی دنیا در قبال مسأله فلسطین، تا قبل از عملیات طوفان‌الاقصی تابعی از برخی پیش‌فرض‌های تاریخی، سیاسی و فرهنگی بود که جملگی با هدایتگری غرب و رژیم اشغالگر قدس و از طریق مجاری تبلیغاتی و رسانه‌ای آنها شکل می‌گیرد. فرسایشی‌شدن جنگ غزه، امکان تمرکز افکار عمومی دنیا بر ماهیت مناقشه فلسطین را شدیدا افزایش داده و در اکثر نقاط منتج به جابه‌جایی مصادیق قبلی «ظالم» و «مظلوم» به ضرر صهیونیست‌ها شد.  

۵- شکست و انزوای گفتمان سازش با دشمن صهیونیستی

گفتمان سازش با دشمن صهیونیستی از دهه‌های پایانی قرن گذشته و با انعقاد پیمان‌هایی مانند اسلو، مادرید و کمپ‌دیوید شکل گرفت و در طول سال‌های ابتدایی هزاره سوم نیز خود را در قالب عادی‌سازی روابط برخی کشورهای عربی و رژیم اشغالگر قدس نشان داد. نظرسنجی‌ها و پیمایش‌هایی که طی یک سال اخیر در فلسطین، لبنان، منطقه و جهان صورت گرفته، موید شکست بنیان‌ها و مبانی گفتمان سازش و پیوستن آن به تاریخ است.اکنون شاهد تصدیق یک گزاره مشترک در میان مخاطبان تحولات غزه و لبنان هستیم؛ رژیم زبانی غیر از جنگ نمی‌شناسد و راهی جز مبارزه با اشغالگران صهیونیست وجود ندارد.  

۶- شتاب‌دهی به دوران گذار در جهان

جنگ غزه و لبنان، نماد آشکارساز شکل‌گیری دوران گذار در نظام بین‌الملل است. این گذار، اهمیتی راهبردی و ماهیتی گفتمانی دارد. تا پیش از وقوع عملیات طوفان‌الاقصی، هنگامی که سخن از لزوم گذار از «وضعیت موجود» به میان می‌آمد، بسیاری از مخاطبان منطقه‌ای و جهانی درک عمیقی از چیستی و چرایی این گذار و لزوم تحقق آن نداشتند، اما اکنون گذار از وضعیت موجود که ترجمانی از همان نظم ادعایی غرب است، به خواسته مشترک جمع کثیری از نخبگان و مردم منطقه و جهان تبدیل شده است.   

۷- نقض و ابطال تئوری‌های کلان حکمرانی غربی

در تئوری‌های کلان حکمرانی غربی، لیبرال‌دموکراسی محور و شاخصه‌ای است که تحولات گفتمانی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بر مبنای آن ارزشیابی و حتی صحت‌سنجی می‌شوند؛ تئوری‌هایی مانند پایان تاریخ و جنگ تمدن‌ها بر همین اساس از سوی فوکویاما و هانتیگتون وضع شده‌اند.با این حال، اکنون بشریت به این نتیجه رسیده که لیبرال‌دموکراسی غربی نه‌تنها مولد ثبات و قرار در مناسبات اجتماعی و انسانی نیست، بلکه بحران‌ساز و آسیب‌ساز است. دیگر کسی به نظام‌ها و نهادهای برآمده از حکمرانی غربی و کارآمدی آنها نظیر سازمان ملل، شورای امنیت، حقوق بشر و... اعتمادی ندارد. 

۸- شکل‌گیری دوگانه حق ــ باطل در جهان 

از مهم‌ترین آثار گفتمانی عملیات طوفان‌الاقصی و حوادث یک سال اخیر، شکل‌گیری دوگانه «حق ــ باطل» در جهان است. افکار عمومی دنیا به‌خوبی دریافته که در بحبوحه چنین نبرد همه‌جانبه‌ای، ترسیم یک جبهه سوم امکان‌پذیر نیست و اساسا بی‌طرفی در قبال چنین نبردی معنا ندارد.     

۹- بسط صهیونیسم‌ستیزی در جهان 

با وجود تلاش وقیحانه غرب و رژیم اشغالگر قدس در خصوص مترادف‌سازی «صهیونیسم‌ستیزی» با «یهودستیزی» و جرم‌انگاری آن در آمریکا و اروپا، شاهد پس‌زدن آن از سوی افکار عمومی دنیا هستیم.امروز افکار عمومی دنیا دریافته‌اند که صهیونیسم نه یک دین و نه حتی شاخه‌ای از یک دین آسمانی است! بلکه صهیونیسم، جنبشی ساختگی است که امروزه به نماد توحش و انسان‌ستیزی در جهان تبدیل شده است.

۱۰- ناکامی روایت‌سازی دشمنان از تحولات بین‌المللی

نوع مواجهه شبکه‌های پنهان و آشکار قدرت در غرب، با جنگ غزه و لبنان، افکار عمومی دنیا را بر آن داشته تا ضمن عدم پذیرش روایتگری این منابع نسبت به تحولات جاری در منطقه غرب آسیا، روایت‌سازی‌های تصنعی و دروغین پیشین غرب در قبال سایر وقایع و بحران‌های گذشته (از موضوع اشغال فلسطین و جنگ بالکان گرفته تا اشغال عراق و افغانستان) را زیر سؤال برده و به بازتعریف و اصلاح بنیادین نگاه قبلی خود نسبت به این موارد بپردازند. رسانه‌های غربی در جریان تحولات یک‌ساله اخیر در غزه و لبنان، اعتبار خود را برای همیشه در بین ملت‌های جهان از دست دادند.

منبع: روزنامه جام جم
نظرات