زبان عریان!
دیروز دیدار عمومی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران با مردم و همچنین دو نشست دیگر با فعالان اقتصادی، سرمایهگذاری و کارآفرینی استان و نیز نشست با فعالان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی استان با زبان تندوتیز انتقادی مردم و کنشگران اعم از سخنرانان و حتی منتقدان آنها مواجه شد. ریاست محترم جمهوری در نشست با فعالان سیاسی با این جمله به این وضعیت واکنش نشان داد:
«وقتی سیاسیون و فرهنگیان استان یک جلسه را به هم میزنید، فکر میکنید شهر و کشور و مملکت را به این سادگی میشود درست کرد؟ اگر قرار باشد دعوا کنید و به هم بیاحترامی کنید، شما چجور میخواهید ما ملکت را اداره کنیم؟ ببینید عزیزان میخواهید من بشینم شما هرچقدر میخواهید حرف بزنید.»
دیشب برخی از نویسندگان خوزستانی نظیر دکتر حسن دادخواه، محمد شریفی و دکتر کریم طالقانی به حاشیههای پیشآمده پرداختند و برخی این زبان عریان را ستودند.
اما علل و دلایل زبان تندوتیز یا عریان خوزستانیها در رویارویی با مدیران عالیرتبه چیست؟ در این نوشته تلاش میکنم یک صورتبندی علمی بر اساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی از یادداشت دکتر حسن دادخواه که در سال ۱۳۹۵ انتشاریافته و دیشب برای من فرستاده است؛ ارائه بدهم.
فارغ از اینکه این رویکرد کنشگران خوزستانی خوب یا بد باشد که در جای خود قابلبررسی و تحلیل است؛ در این یادداشت صرفاً به چرایی و چگونگی تندوتیز شدن زبان و عریانی و سرخی آن میپردازم.
بر اساس نظریه تحلیل گفتمان انتقادی (CDA)،[۱] زبان بهعنوان ابزار قدرت و ایدئولوژی عمل میکند و در تعاملات اجتماعی و سیاسی، زبان گفتمانی به شکل آشکار یا پنهان نشاندهنده روابط قدرت، تضادها و نابرابریهاست. دکتر حسن دادخواه در تحلیل خود از زبان و رفتار کنشگران سیاسی و اجتماعی خوزستان، به عوامل محیطی، فردی و ساختاری اشاره میکند که در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی قابلبررسی هستند.
*دلایل تند شدن زبان کنشگران خوزستانی:*
۱- تاریخچه محرومیت و نابرابریها: خوزستان با وجود منابع سرشار، همچنان با مشکلات توسعهنیافتگی، بیکاری و نابرابری دستبهگریبان است. این وضعیت موجب ایجاد حس محرومیت نسبی در میان کنشگران سیاسی و اجتماعی شده است. در گفتمان انتقادی، این حس محرومیت، زبان را به ابزاری برای ابراز اعتراض و جلبتوجه به مسائل تبدیل میکند که گاه به شکل زبان تند و پرخاشگرانه بروز مییابد.
۲- رقابت برای جلب قدرت و نفوذ: عرصه سیاست ورزی، فضایی برای رقابت بر سر منابع و جایگاه است. در این فضا، زبان به ابزاری برای نمایش قدرت تبدیل میشود. کنشگران سیاسی خوزستانی ممکن است برای جلب نظر مخاطبان یا مقامات بالادستی، از زبان تند و انتقادی استفاده کنند تا مواضع خود را برجستهتر نشان دهند.
۳- بحران اعتماد به نظام تصمیمگیری مرکزی: فاصله بین خوزستان و مقامات کشوری، همراه با تجربههای تلخ گذشته در مورد عدم توجه کافی به مشکلات استان، باعث نوعی بیاعتمادی ساختاری شده است. این بیاعتمادی به گفتمانی انتقادی و گاه پرخاشگرانه منجر میشود، زیرا کنشگران احساس میکنند که باید از طریق شدت زبان، صدای خود را به گوش مقامات برسانند.
۴- گفتمانهای رایج رسانهای و فرهنگ سیاسی محلی: رسانهها و فضای مجازی بهعنوان یکی از ابزارهای گفتمانسازی، نقش مهمی در تقویت یا تعدیل زبان کنشگران دارند. همانطور که دکتر دادخواه اشاره میکند، تیترهای تحقیرآمیز و تحریکآمیز برخی رسانههای محلی بهجای آرامسازی فضا، التهاب آفرینی میکنند. این الگوی رسانهای به بازتولید زبانی تند و تقابلی در بین کنشگران منجر میشود.
*چگونگی شکلگیری زبان تند:*
۱- بازنمایی مشکلات از طریق گفتمان اعتراضی: کنشگران سیاسی و اجتماعی خوزستان از زبان بهعنوان ابزاری برای بازنمایی مشکلات و بیان اعتراض خود استفاده میکنند. این بازنمایی، در فضای رقابت سیاسی و فشارهای اجتماعی، به زبان تند و انتقادی گرایش پیدا میکند.
۲- تأثیر محیط فرهنگی و اجتماعی: محیط فرهنگی خوزستان که اغلب تحت تأثیر شرایط خاص اجتماعی و اقتصادی شکلگرفته، زبان و رفتار کنشگران را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. گفتمانهای محلی ممکن است تمایل به انتقاد مستقیم و صریح داشته باشند که در گفتمان سیاسی نیز بازتاب مییابد.
۳- عدم وجود سازوکارهای مؤثر برای تعامل و گفتگو: نبود فضای مناسب برای گفتگوهای سازنده میان مسئولان استانی، نمایندگان مجلس و مقامات کشوری، زبان تند و رفتارهای تقابلی را جایگزین تعامل سازنده کرده است.
*نتیجهگیری از منظر تحلیل گفتمان انتقادی:*
زبان تند کنشگران خوزستانی ریشه در ساختارهای نابرابری، محرومیت و بیاعتمادی دارد که در گفتمانهای محلی و سیاسی بازتولید میشود. اصلاح این زبان مستلزم تغییر در روابط قدرت، کاهش محرومیت و ایجاد فضاهای گفتگوی سازنده است. گفتمان جدید باید بر تعامل محترمانه، بازنمایی مثبت و استدلال منطقی استوار شود تا همگرایی و توسعه استان را تسهیل کند.